هنوز چند روزی از ملاقات دوستی که در اثر انفجار کپسول گاز ،در خانهاش واقع در روستای خورگو ، دچار سوختگی شدید شده نگذشته که برای عرض تسلیت ، راهی منزل یکی از خویشان شدیم.
دو حادثه دلخراش تقریبا مشابه در طول یک هفته .
نه زبانم به تسلیت گفتن باز میشد - که درد مرگ برادر را این واژهها تسکین نمیدهد - و نه تاسف اجازه میداد خودم را همدردشان ندانم ، که به راستی این درد مشترک همه هرمزگانی هاست .
بچههایی در جاسک به علت انفجار کپسول گاز ، پدر و مادرشان را از دست دادهاند و دست دعا دارند تا شاید برادر بزرگترشان زنده هرچند با بدنی سوخته به خانه بازگردد.
تا کی باید شاهد اینگونه حوادث بود ؟
مردم این استان هرشب روی گاز میخوابند اما روزها ، کپسولهای گاز در آشپزخانههاشان زندگیشان را میگیرد .
بهراستی ، این قبیل حوادث ، حاصل تنگنظری مسوولان است یا سردار رشیدها ، آنقدر این استان را ضعیف میبینند که مردمش را حتی لایق استفاده از حداقل امکانات رفاهی هم نمیدانند ؟
یا شاید هم از ماست که بر ماست . بله آقایان ! نمایندگان این مردم در مجلس! انتخابات نزدیک است؛ شما رای همین مردم را میخواهید ؛ این مردم را نکشید .
راحیل عزیز، چ تنگنظری مسئولان و چ دیدگاه سردار رشیدها، همه اجازهایْست ک ما میدهیم ب این گرامان.
تا خودمان نخواهیم هیچچیز عوض نخواهد شد!
رسانه یکی از ابزارهای قدرتمندی است که می تواند تحولات اجتماعی ایجاد کن. باید به اطلاعرسانی ها ادامه بدهیم ...
همراه شو عزیز کین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود
درود
وقایع نگاری بیشتر وعکس بسیار کمک می کرد به لمس واقعیت سخن درست شما
خواندم.