آیینه بود و من... و منی توی آیینه
تصویر لخت پیرهنی توی آینه
شاید غریب بود ، نه ، شاید غریب مرد
حتی نبود تنش کفنی توی آینه
.
.
.
هرگز هجا نمی شود آن بغض های خیس
وقتی تو در کنار منی توی آینه
فقط کمی فشار لازم بود . چند تکه شد بدون اینکه حتی گازم گرفته باشد . شاید در خیالش هم نبود ، شاید با خودش فکر می کرد ، این غول پیکر را گاز بگیرم که چه؟ ؛ اصلا شاید هم می خواست گازم بگیرد ، می گرفت هم خیلی درد می کرد . خودم می دانستم به قد و قواره ام نمی خورد بتوانم گازش بگیرم . آنقدر ضعیفم که حتی اگر همه دنیا هم توی سرم بزند باز هم فقط زورم می رسد این مورچه را بکشم .فقط کمی فشار لازم بود . چند تکه شد بدون اینکه حتی گازم گرفته باشد .
آبهای تبن زیر گردنم موج می زد . از سال گذشته شجاع تر شده بودم و سردم بود ، با همه این احوال قرار شد دریا برایم پری بزاید .
یک سال پر فراز و فرود گذشت . دیروز یک ساله شدیم .